از عشق تو گر بلا ببینم چه شود،گر جای وفا جفا ببینم چه شود،من روی تو را ندیده دیوانه شدم،بنگر که تو را ببینم چه شود
نمی دانم چرا با آنکه می دانم از ان من نخواهی بود با تار و پود جان برایت خانه می سازم
اگر شکستن قلبو غرور صدا داشت،عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
فکر نکن مسافری،من فقط را عبورم.تکیه کن به من عزیزم من همون سنگ صبورم
هیچکس اشکی برای ما نریخت،هر که با ما بود ار ما می گریخت
بیا تو حس کن عشق رو وقتی هستم کنارت،چون من همیشه و همه جا هستم به یادت
سرچشمه عمر ادمی یک نفس است،آن یک نفس هم فدای یک هم نفس است
هر کس به تماشایی رفتند به صحرائی،ما را که تو منظوری خاطر نرود جائی
مثل شقایق زندگی کن،کوتاه اما زیبا،مثل پرستو کوچ کن فصلی اما هدفمند،مثل پروانه بمیر دردناک ولی عاشق
از گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را،خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر